آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

بنیادی ترین میل

چطور حال و احوالت؟ احساس خستگی میکنی؟ احساس میکنی گم شدی؟ حال روحی خوبی نداری؟ 

وقتی دانه گیاهی رو به دست میگیری یک حس جالب بهت منتقل میشه ... این که بکاریش تا رشد کنه. انگار اون دانه در سکوت داره بهت میگه که میل داره به سمت کمال خودش حرکت کنه و تو تنها کاری که میتونی براش انجام بدی اینه که در محیط مناسب رشد قرارش بدی تا این میل بنیادی در اون ارضا بشه... اون دانه حرف نمیزنه ... اما تو نیازش رو متوجه میشی ... به نظرت این عجیب نیست ؟!

دانه گیاه کمال گرا بودنش رو در سکوت و بدون سخن گفتن به تو منتقل میکند.

اگر ارتباطت با حیوانها خوب باشه ، وقتی بچه یک حیوان رو میبینی اولین حسی که بهت منتقل میکنه اینه که بهش غذا بدهی . . . اون حیوان کوچولو یک حس دیگه رو هم بهت منتقل میکنه ... حیوان کوچولو برای رشد ، انگار نیاز به نوازش هم داره ... بچه حیوان هم بدون سخن گفتن با تو ، میل به رشد کردنش رو به تو منتقل میکنه ... اون میخواد که رشد کنه و فقط اینجوری احساس رضایت میکنه ...

آیا ما انسانها هم، به واسطۀ جاندار بودن، همینگونه هستیم؟ به خودت نگاه کن ! وقتی نیازهات برآورده شده احساس کمبودی نمیکنی ، آیا احساس خوشبختی نمیکنی؟ :) مثلاً وقتی گرسنه هستی و بعد حسابی غذا میخوری چه حسی داری؟ :) وقتی شدیدا خسته هستی و نیاز به تفریح داری و بعد حسابی تفریح میکنی چه حسی داری؟ همه نیازها در ما انسانها همینطورند. این خیلی جالبه ! این یعنی به اولین کشف رسیدیم: همه جاندارها ( انسان و حیوان ) بعد از برآورده شدن نیازهاشون به حس خوب میرسند. یعنی ما به محض رجوع به طبیعت ( زندگی گیاهان و حیوانات ) اولین راه برای رهایی از حس و حال منفی رو پیدا کردیم.  

حالا سوال اینه که چه جوری نیازهامون رو برآورده کنیم؟؟! 

سوال : گیاهان و حیوانات برای ارضای این میل اصلی چگونه عمل میکند؟؟

گیاهها با هم تفاوت دارند ، بعضی کمتر آب میخواهند بعضی بیشتر. اما برای رشد، همگی در ((نیاز به آب)) مشترکند. بعضی گیاهها کمتر آفتاب میخواهند بعضی بیشتر، اما برای رشد، همگی در ((نیاز به آفتاب)) مشترکند. پس گیاهها برای رسیدن به رشد و بالندگی ، یک سری نیازهای مشترک دارند. آنها با ارضا کردن این نیازهای مشترک میل به رشد و بالندگی خودشون رو ارضا میکنند.

حیوانات در رده بندی خلقت در مرحله بالاتری قرار دارند. اما آنها نیز در این قسمت با گیاهان مشترکند. آنها هم مانند گیاهان برای رشد و ارضای کمال گرایی ، یک سری نیازهای مشترک مثل آب و غذا و محلی برای زندگی و جفت و ... دارند. حیوانات هم مانند گیاهان با ارضا کردن این نیازهای مشترک رشد میکنند. به نظرت این علامت نیست؟!

گیاهان و حیوانات برای رسیدن به رشد و بالندگی، اینگونه عمل میکنند که این نیازها را برطرف میکنند. طراوت در چهره یک گیاهی که به اندازه آب و آفتاب دیده میتوان دید. احساس رضایت را در چهره حیوانی که سیر شده و نیازهای خود را دریافت کرده میتوان به وضوح تشخیص داد. آنها اینگونه احساس خوشبختی میکنند. به همین آسانی :) اما ما انسانها چطور؟

گیاهان و حیوانات نیازهای مشترکی دارند. اما ما انسانها چطور؟ اون هم با این همه تفاوت ! آیا ما هم علیرغم تفاوتهامون ، یک سری نیازهای مشترک داریم؟؟ 

اگر واقعاً اینطور باشه، میتوانیم پس از شناختن این نیازها، آنها را برآورده کنیم. بدیهیست که به این ترتیب به احساس رضایت و لمس خوشبختی بسیار بسیار نزدیک شویم ... احتمالش خیلی زیاده ...

نظرات 25 + ارسال نظر
شیما چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:04 http://www.glseek.com/box.html

سلام دوست عزیز . از وبلاگ خیلی خیلی خوبتون تشکر می کنم.از وبلاگتون خیلی خوشم اومد. من هم برای اینکه سهم کوچکی در قدرتمند کردن و زیباتر شدن وبلاگ شما داشته باشم به شما توصیه می کنم سرچ باکس این موتور جستجوگر قدرتمند را که قادر به جستجو به همه زبانها است به سایت خود اضافه کنید.نمونه و کد این سرچ باکس را می توانید در سایت اصلی موتور جستجوگر ببینید.

www.glseek.com/box.html

سلام دوست من
از ابرازی که کردی و از کمکی که دادی ممنونم شیما جان. انشاا... به زودی به توصیه شما عمل میکنم. از راهنماییت ممنون

شادی چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:34

از آنجایی که کمال رسیدن به حق (منبع عشق) ست
برای رسیدن به حق اول شناخت خویش و نیاز و ارتباط با خویش ست
که چه بطور مستقل چه در ارتباط ... قابل شناخت است.

سلام شادی جان.
وقتی با خود مرتبط میشوی در خود یک سری کمبودها میبینی و یک سری مهارتها. درسته؟ اون کمبود ها همان نیازهای ما هستند. بعضی از اون نیازها در همه ما مشترکند ... تمرکز این متن، فقط روی این قسمت از نیازهاست ... نیازهای مشترک.

پونه چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:40

سایه شدم، و صدا کردم:
کو مرز پریدن‌ها، دیدن‌ها؟ کو اوج "نه من"، دره "او"؟
و ندا آمد: لب بسته بپو.
مرغی رفت، تنها بود، پر شد جام شگفت.
و ندا آمد: بر تو گوارا باد، تنهایی تنها باد!
دستم در کوه سحر "او" می‌چید، "او" می‌چید.
و ندا آمد: و هجومی از خورشید.
از صخره شدم بالا. در هر گام، دنیایی تنهاتر، زیباتر.
و ندا آمد: بالاتر، بالاتر!
آوازی از ره دور: جنگل‌ها می‌خوانند؟
و ندا آمد: خلوت‌ها می‌آیند.
و شیاری ز هراست.
و ندا آمد: یادی بود، پیدا شد، پهنه چه زیبا شد!
"او" آمد، پرده ز هم وا باید، درها هم.
و ندا آمد: پرها هم.

پونه جان
از متن قشنگت بی نهایت ممنون ... امیدوارم از نگاهت در مورد متن پست شده هم استفاده کنم ...

پونه چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 16:55

همه ما نیازهای مشترکی داریم.بگذریم از اینکه برخی از ما منکر این خواست فطری هستیم.......گرایش به کمال گرایی زیبا پسندی و از همه اساسی تر مهرورزی را من نشانه ای از رشد فکری و احساسی میدانم. بر این باور هستم که به تنهایی در راه تکامل گام برداشتن نه غیر ممکن ولی خالی از لطف است.شناخت نیازهای یکدیگر هم هنر است و هم کلید رسیدن به مقصد.اگر در این جمله کلمه شاید را با قطعا جایگزین کنم با فرمایش حضرتعالی موافقم." اگر این نیازها را بشناسیم میتوانیم اصلی ترین میل خود را سیراب کنیم و شاید به لمس خوشبختی و احساس رضایت بسیار نزدیک شویم ..."

مرسی که نظرت رو ارائه دادی پونه جان. تو در اولین جمله به سوال جواب دادی. پس به نظر تو ما همه یک سری نیازهای مشترک داریم. . . مرسی.

رضا پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 00:37

اعتراف میکنم تا به حال هرگز اینجوری نگا نکرده بودم. خیلی جالب بود علی آقا ممنون. منم با سایرین هم عقیده هستم و فکر میکنم ما بعضی نیازهای همه ما با هم مشترکه و مثل همدیگست. بازم ممنون.

ممنون از توجه تو رضا جان. خوشحالم که الان دارای یک نگاه مشترک هستیم. مرسی از نظرت.

...سپیده... پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:05

سلام!!!
مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه...
خیلی خوشحال شدم...
:-*

سلام !!!
مرسی . . .
از محبتت سپاسگزار سپیده جان ... ممنون

رامین جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:50

mazerat mikham ke farsi type nemikonam
salam!
rastesh man barkhalefe baghie hichi az in matn nafahmidam!!
benazare man shenakhtane niaze e moshtarak yejur farare , ye farare az ba khod tanha shodan yani mane noii baraye in donbale niaze moshtarakam ba baghie migardam chon nemikham beshinam khodamo negah konam hala barfarz fahmidam niaze moshtarake man va baghie chie vaghan che ettefaghi dar man miofte? pooyeshi dare in jaryan? shayadmaham mesle un doonehe ya un bache heivune bayad saket bashim shayad ma ham tu daste yekidge bashim

سلام رامین جان
اینکه صادقانه گفتی نفهمیدی خیلی قشنگ بود. ممنون. اما تو توی این مقطع همونطور که میبینی نه نویسنده نتیجه گیری کرده نه خواننده ها ! اما تو دنبال نتیجه بودی :) و مثل همیشه عجول :) عیبی نداره ! اتفاقاً نتیجه گیری ای که کردی هم یکی از احتمال ها هست... ممکنه اینطور باشه و ممکنه نتیجه های دیگه هم داشته باشه . نه؟ :)

شادی جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:25

انسان پدیده ای غریب است ؛ به فتح هیمالیا می رود ، به کشف اقیانوس آرام دست می یازد ، به ماه و مریخ سفر می کند ، تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند و آن دنیای درونی وجود خود اوست .

آیا واقعاً (( هرگز )) تلاش نمیکنند؟

پونه شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:46

شادی جان شاید برخی از مردم این چنین باشند ولی گمان نمیکنم از جز درمورد کل قضاوت کردن صحیح باشد

شادی یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 00:29

خانم پونه این حرف من نیست
حرف بزرگ مردی ست که خواست و این سرزمین را کشف کرد.
اما ما چی؟؟
اگر این قدرت را داشتیم مسلما اینجا نبودیم به دنبال آواز سکوت...
همچون قایقی در امواج درون شاد و سرمست بودیم
««زندگی»» میکردیم بدون فکر به فردا
و سکوتی در کار نبود
....
این نظر منه
اگر شما در عالم درون تجربه دارین خوشحال میشم بشنوم

رضا یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:40

شادی خانم. این حرف اگه مال بزرگترین آدم هم باشه بازم همه میفهمن که درست نیست. ممکنه الان به چیزی که میخواستیم نرسیدیم و الان غرق در شادی نیستیم اما این به معنی تلاش نکردن نیست. دلیلش رو هم خودتون به خودتون جواب دادین. اگر ما هرگز نمیخواستیم تلاش کنیم پس اینجا چی کار میکردیم!!!! تجربه درونی هم همه ما داشته ایم از جمله خود شما که شاید نخوایم بگیم !! در ضمن ! همین که سکوتی فعلاً در کار نیست یعنی میخوایم حرف بزنیم سوال کنیم تبادل نظر کنیم تا برسیم. این یعنی چی؟ یعنی در تلاشیم . بر خلاف نظر شما فکر میکنم وقتی برسیم دیگه فقط سکوت در کار خواهد بود.

پونه یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:29

شادی جان دوست داشتم جواب بنویسم که اقای رضا زودتر اقدام کردند.با نظر ایشان موافقم.

پونه یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 15:01

تازه نگهدارید.
چیزی در درون ماست که از تمامیت ما با خبر است. درایتی درونی است که اگر به عنوان یک راهنما مورد استفاده قرار بگیرد همیشه منجر به آرامش، هماهنگی و عشق می‌شود. جادویی در کار نیست. این در همه افراد وجود دارد. ممکن است عارفانه به نظر برسد اما علتش این است که به درستی درک نمی‌شود و به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. بسیار مهم است که برخوردی با طراوت وپرانرژی با کاری که می‌کنیم وبا زندگی داشته باشیم. مشکل ماهیت کاریا زندگی نیست، مشکل نگرشی است که در قبال انها داریم، مشکل طرز فکر ما است. هیچ چیز ذاتاً جالب یا ملال‌انگیز نیست. تنها در صورتی بی‌روح می‌شود که با تمام وجود به آن نپردازیم.اواز سکوت هم درجای خود زیباست.

پونه جان
5 خط اول نوشته شما فوق العاده بود ... و من با تمام وجود قبولش دارم. هیچ دقت کردی که وقتی حرفی با وجود ما سازگار است، پس از شنیدن آن در ذهن ما سکوت جاری میشود؟ درست مثل دیدن یک منظرۀ زیبا ... :)
از زحمتت ممنون ...

رضا یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 15:26

عالی بود.
علی آقا بازدید کننده ها دارن به 200 نفر میرسن. نمیخواین آپ کنین؟ هنوز باید منتظر باشیم؟!!!!

شادی یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 16:00

خوشحالم از نظرتون
اما این تلاش هم کافی نیست متاسفانه
چون نیاز درون حرکت به سوی کمال ست نه سکوت
در ضمن ما اینجا برای تبادل عقیده ها هستیم
نه برای ....


شاد باشین !

علی ( نویسنده ) یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 16:50 http://www.seeyourinside.blogsky.com

شادی عزیز
آیا واقعاً اینکه تلاش هر کس کافی هست یا نه قابل قضاوت هست؟ من و شما فقط میتونیم در مورد کفایت تلاش خودمون نظر بدهیم نه در مورد تلاش دیگران . فکر نمیکنی لازم هست که در مورد کلی صحبت کردنت در این چند کامنتی که دادی تجدید نظر کنی؟
اینکه نوشتی نیاز درون، حرکت به سوی کمال هست،نه سکوت به نظرم دقیقاً درست گفتی. ما هم اینجا در حال تبادل نظر در همین مسیر هستیم، نه سکوت.
سکوت فضایی هست که همه ما امیدواریم روزی انقدر به پاسخها نزدیک شویم که در ذهن ما به جای گفتگوی درونی و درگیریهای مختلف و آزاردهنده، جاری گردد ... سکوتی از سر رضایت و امنیت ...
که این تبادل نظرهای بسیار موثر یکی از راههای نزدیک شدن به آنست ...
از کمک همگی بسیار سپاسگزارم از ته دل

رافونه شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:18 http://rafouneh.blogsky.com

به نظر من اینها کلیات هستند و برای بهتر درک کردن باید بیشتر وارد جزئیات شد.البته بهت قول می دم در آخر از این بحث هر کس نتیجه ای که دلش می خواد رو می گیره شاید کسانی با تو هم عقیده شدند.
این که نیاز های مشترک برای موجودات زنده هم وجود داره شکی در آن نیست.

رافونه جان
از زمانی که گذاشتی ممنون دوست من :)
در مورد ورود به جزئیات بیشتر ُ انشاا... در پست بعدی :)
اینکه گفتی هر کس هر نتیجه ای دلش میخواد میگیره ، به نظر من بدیهی هست. نباید توقع دیگه ای داشت.
ممنون از پاسخی که به سوال دادی.
امیدوارم در پست بعدی هم از نظرت استفاده کنم ..
سپاس

فرشته سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 00:00

! Uhoum

:)

راحیل سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 23:20 http://r_ra_rah_rahi.blogsky.com

راستی اگه مایل باشید تبادل لینک کنیم.
من لینک وبلاگ شما را گذاشتم.

دوست خوب خودت روی لینکی که دادی کلیک کن ببین چی میبینی :) !!!

http://medlog.blogfa.com سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:08 http://medlog.blogfa.com

........................................
بماند سالها این نظم و ترتیب
ز ما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است کز ما باز ماند
که هستی را نمی بینم بقایی
........................................
http://medlog.blogfa.com
medlogger@gmail.com

سلام
نه اسمی ، نه سلامی ، نه نظری ، نه جوابی به سوال ....
در عوض به جای اینها، چندین بار آدرس وبلاگ و ایمیلتان را داده اید !!

anonymous یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:09

البته... همه طالب رسیدن به کمال و در کامل کردن خود مشترک هستیم. این کامل شدن ممکنه برای هرکسی و هر چیزی متفاوت باشه.
مثلا یه دانشمند در صدد گسترش دانستنی هاشه و یه ورزشکار افزایش توان جسمیش.
حتی به نظر من کسی که خود کشی میکنه هم – با اینکه ظاهرا کاری بر خلاف تکامل طبیعیه - اما اون شخص فکر میکنه که اینکار برای او بهتره و اون عمل رو صحیح میدونه وگرنه غیر ممکنه به چنین کاری دست بزنه.
کلیه مصنوعات و اختراعات و مظاهر تمدن هم به وضوح نمود این میل و خواست هستن .مثلا عینک نوع پیشرفته و تکامل یافته چشم انسانه و تلسکوپ باز هم تکامل یافته تر.

سلام .
اول در مورد خودکشی :
دقت کن اینکه ما (( فکر میکنیم )) یا در شرایطی خاص و گاهاً از روی استیصال (( به نظرمون میرسه )) فلان کار صحیح تره ، میتونه کاملاً با آنچه واقعاً با وجود ما سازگار هست و صحیح هست فرق کنه. کما اینکه به وضوح مشخصه که خودکشی باعث توقف زندگی و در نتیجه توقف تکامل هست و اما در این حال آنچه (( به نظرمون میرسه )) با آنچه حقیقت هست تفاوت داره :) سوال در مورد امیال و خواسته های ما بطور طبیعی هست نه در شرایط خاص که تا مرز خودکشی پیش رفتیم :)
اما پاسخ شما :
در خط اول شما پاسخ دادید. متشکرم. پس موافقید که ((میل به رشد)) بنیادی ترین میل ما انسانها نیز هست.
مرسی از حضورتون ...

باران سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 http://sokut-shab.blogskay.com

سلام من ازاین متن ونظرات خیلی لذت بردم .به نظر من سیمرغ نمادی از همه انسان هاست همه به دنبال هدف مشترکیم که همون کمال .نیاز های مشترک برای رسیدن .. یه حس درونی که عامل حرکت.
ولی چرا گاهی وقتا از نرسیدن اززندگی از راه خسته میشیم ؟؟
تصمیم دارم همه پستارو بخونم ونظرمیذارم .ممنونم ازنوشته های زیباتون

سلام باران جان
تشبیه جالبی کردی :) واقعاً همینطوره ...
خستگی ما فقط به خاطر سنگین بودن ماست :) تازه با این سنگینی ، اکثراً به جای راه نزدیک ، زیکزاک هم میریم. چرا خسته نشیم؟ :)
خوشحالم از تصمیمت. حتماً بعد از نظر گذاشتن ، نظرات دوستان دیگه رو هم ببین :) مطمئنم نظرات بسیار مفیدی توش پیدا میکنی باران جان :)
ممنون از نگاه مثبتتون

باران چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 http://sokut-shab.blogskay.com

راستش چند وقته خسته ام اره واقعا احساس سنگینی دارم..خیلی خوشحالم که باوبتون اشنا شدم .بازم ممنون

ممنون از شما باران جان

خلوت دل پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 21:37 http://khalvated.blogsky.com

میل به رشد و بالندگی بله پیاپی خوندن این متون باعث شد بیشتر با زاویه دیدت آشنا بشم و چقدر خوشحالم

سپاس از شما

EMPRESS پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:15

سلام

1. شاید بهتر باشد بگوییم "یکی از امیال والای" ما انسانها، میل به رشد است. چون اگر از یک زاویه دیگر نگاه کنیم شاید بشود گفت که میل "حفظ حیات" کمی بنیادی تر باشد. معتقدم انسانـها بـاید نخست نیازهای بنیادین خود را ارضا و بر آورده کنند تا انگیزه برای تکامل به نیازهای والاتـر در وجـودشان شکل گرفته و به آنها علاقه مند گردند.

2. حال این میل یا امیال هر چه که باشند، برای ارضایشان - بله - نیازهای کمابیش مشترکی داریم.

سلام
1. بله کاملاً موافقم. نه تنها میشه گفت شاید بهتر باشد ، بلکه باید گفت ضروریست. اما این موضوع کاملاً بستگی به نقطه آغاز هر بحث دارد. از یک نگاه کاملاً حق با شماست. اگر از ابتدا بخواهیم نگاه کنیم بقاء حرف اول را میزند اما وقتی نقطه آغاز بحث از خوشبختی و راه خواشبختی شروع میشود به این معنیست که ما از بقاء اطمینان پیدا کردیم و حالا به دنبال راه برای ارتقای کیفیت بقاء و بهتر زندگی کردن و داشتن احساس بهتر در این بقاء هستیم. لذا در این حالت بحث امیال بعدی اولویت پیدا میکند. انتخاب این نقطه برای آغاز راه، به معنی نفی مرحله حفظ بقاء نیست.
2. متشکر از پاسخ شما

ضمناً ! سپاس که خواندن رو از ابتدا شروع کردی.
ممنون از حضور شما ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد