آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

اثرات درونی نیازهای کاذب مادی

در پست قبل چهرۀ یک نیاز کاذب را یررسی کردیم. اکثر دوستان در قسمت نظرات، این چهره را زشت میدانستند و صاحب چهره را متهم ! بعضی از سروران نیز تیزبینانه آن متن را وسیله ای دانستند برای دیدن خودشان ... 

به هر ترتیب تا اینجا به کمک هم نماد بیرونی نیازهای کاذب را دیدیم. اما آیا نیازهای کاذب مادی، اثرات درونی هم برای صاحبش دارد؟ باید مثل گذشته، از بررسی یکی از نیازها شروع کنیم ...  

در ضرورت نیاز به بهداشت شکی نیست. نیاز به بهداشت رو برای چی لازم داریم؟ برای سلامتی و جلوگیری از ابتلا به مریضی، ...! درسته؟

حالا فرض کن یک نفر شروع کنه به توجه و تمرکز زیاد روی ریزترین عواملی که در اطرافش ممکنه یک روز باعث مریضی بشه. هر روز افکار جدید میآد سراغش و خودش رو محدودتر میکنه تا کمتر در معرض میکرب قرار بگیره ... هر روز سختگیرتر و معذب تر میشه و در نهایت دچار یک بیماری به نام (( وسواس )) میشه ... و حتماً میدونی که وسواس، بیماری کوچکی نیست و طول درمان داره ... 

جالبه ها ! آدم میره سراغ عاملی که برای جلوگیری از بیماری بسیار مهمه، اما بعد با زیاده روی در همون عامل، باعث ابتلا به بیماری میشه !! 

آیا لازمه یک نیاز مادی دیگه رو هم بررسی کنیم؟!

ضرورت غذا و آب چی؟ کسی میتونه چند ماه بدون اینا زندگی کنه؟ پس حالا میخوایم یک نیازی رو بررسی کنیم که اگر ارضا نشه نه تو میمانی و نه من :) 

ما برای چی غذا میخوریم؟ حداقل جواب اینه: برای ادامه زندگی !!

حالا اگر شروع به خوردن و آشامیدن بیش از اندازه کنیم اولین چیزی که مورد تهدید قرار میگیره، همون زندگیمونه :) شغل و پول رو برای زندگی خوب میخوایم اما اگر زیاد براش زمان بگذاری به اولین چیزی که لطمه میزنه ، همون زندگی خوب داشتنه ... و تازه در مراحل بعد منجر میشه به ورود صفتهایی مثل خسیسی، طمع، زیاده خواهی ، توجیه دزدی، ... 

سکس همین طوره ... برای ارضای جسمی و احساسی ... و اگر زیاد بهش برسی به اولین چیزی که ضربه میزنه همون جسمت و احساست هست ... و تازه در مراحل بعد منجر میشه به ورود صفتهایی مثل بی تعهدی، هیزی، توجیه خیانت، عدم توانایی در کنترل روابط ...

طیف قابل توجهی از نیازهای مادی رفتار مشابهی دارند ... بعضی از این نیازها هم به روش دیگه ای ضربه میزنند ... با اتلاف هزینه، عمر  ... و در نهایت باز هم بوجود آوردن مشکل و نارضایتی ... مثل آدمهایی که ماشین باز هستند ... یا موبایل باز ... یا ... !! این راه باعث میشه دنیای آدم محدود بشه به همین کالاها !!

هر یک از نیازهای مادی رو دوست داری انتخاب کن. این عملکرد رو به وضوح در اون میبینی ... 

انگار یک چیزی مثل یک خط یا مثلاً یک مرز نامرئی وجود داره که این طرفش رضایت و لذته و اون طرفش نارضایتی و رنج هست. این طرفش ساختن هست و اون طرفش تخریب ...

اینجاست که ارزش مدیریت تو در ارضای نیازهای مادی که داری، بارز میشه ... 

اینجاست که تعدیل بیش از هر عاملی جلوه میکنه ...  

اینجاست که یکی میناله از نداشته هاش ... پر از خشم ، پر از وابستگی، پر از حسرت، پر از افسردگی، پر از ناله از شرایط زمین و زمان و یکی از حس رضایتش در درون، احساس شادی میکنه و برق رو در چشمهاش به وضوح میشه دید ... بدون نیاز به مهمانی، بدون نیاز به الکل، مواد مخدر و ...

شاید این رفتار مشابه به این دلیل طراحی شده که همه آدمها رو به اهمیت رعایت خط تعادل که قبلاً در موردش تبادل نظر کردیم ، متوجه کنه ...

اینها اثرات درونی نیازهای کاذب مادی هستند و در پست قبل نماد و اثر بیرونی و در این پست آثار درونی نیازهای کاذب رو دیدیم ...

همگی ما در حال طی کردن مسیر سفر زندگی هستیم. از طرفی بسیاری از ما احساس میکنیم برای ادامۀ این سفر ، نیاز به یک همسفر داریم ... و شاید گاهی از خودمون سوال میکنیم که آیا ما همسفر خوبی هستیم؟ آیا علائم فوق در وجود ما نیست؟؟ ... اگر هست آیا ریشه آن میتونه عواملی باشه که تا اینجا به کمک دوستان بهش رسیدیم؟ ... اینها سوالهایی هست که توی خلوت بالاخره میاد سراغ آدم ... حتی اگر به اون سر دنیا مهاجرت کنی ...

سوال:

آیا وجود نیازهای کاذب مادی در طرف مقابل، معیار مهمی برای انتخاب یا عدم انتخاب همسفر در تو هست؟ چرا؟

نظرات 22 + ارسال نظر
الهام سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 15:06 http://www.rayeganet.com

با سلام
شما دوست عزیز می توانید با مراجعه به سایت رایگانت ، سایت یا وبلاگ خود را به صورت کاملاً رایگان و بدون هیچگونه شرطی ، مانند تبادل لینک یا عضویت تبلیغ کنید.
ضمناً تبلیغات شما می تواند به صورت متنی یا به صورت لوگو و بنر باشد.
همچنین با عضویت در رایگانت می توانید از شمارنده های زیبای رایگانت به صورت رایگان استفاده کنید.
لازم به ذکر است که تبلیغات شما علاوه بر نمایش در سایت رایگانت در سایر سایت ها و وبلاگ های عضو رایگانت نیز نمایش داده می شوند
در رایگانت همچنین می توانید از تعداد زیادی کتاب و نرم افزار رایگان استفاده کنید و در صورت تمایل کتاب ها و نرم افزارهای خود را نیز به رایگانت اضافه کنید تا دیگران نیز از آنها استفاده کنند
حتماً تبلیغات در رایگانت را امتحان کنید

سلام الهام جان
ممنون از محبتت و توضیحاتی که دادی.
همیشه موفق باشی دوست من ...

غریبه سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 17:39 http://www.sokut.blogsky.com

سلام

واقعا مطلب هات خیلی به روند زندگیه آدم کمک میکنه

خب من این پست رو هم به صورت کامل و مثل همیشه دو دور خوندم
مسلما پاسخ سوالی که پرسیده بودی مثبته
به نظرم آدم با یه نفر همسفر میشه که به نوعی کمکش کنه یا یه همراه دلگرم کننده باشه خب حالا اگه این همسفر دچار نیاز های کاذب باشه چی میشه ؟ مطمئنا زندگیه خوبی رو نخواهیم داشت
البته این نیازهای کاذب اندازه اش توی هر انسانی متفاوته و میشه گفت نسبیه من فکر میکنم همسفر هایی که همشون دچار این نیاز های کاذب هستند نه تنها خودشون همدیگه رو به دلایل مختلف آزار میدن بلکه اطرافیان هم از دستشون آسایش ندارن



سلام غریبه عزیز
مثل همیشه قشنگ و دقیق ... بسیار از حضورت ممنون هستم دوست من
با بهترین آرزوها ...

موج خاموش سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 18:58 http://maoj.blogsky.com

سلام علی جان
من فکر کنم با توجه به اینکه قسمت بزرگی از سفر ما مادی است لازم به این نیاز ها به عنوان یک معیار توجه کنیم
با کاذب گفتن هم موافق نیستم
البته این فقط نظر من است

سلام موج خاموش
دوست خوب ! ما با کمک همه دوستان خوب این وبلاگ ، نیازهای مادی رو بررسی کردیم، معیارهاش رو مرور کردیم و بعد از آن ، نیاز کاذب رو هم تعریف کردیم. آیا شما این مراحل رو خوندی؟ آیا خوندی که چه نیازهایی، به عنوان نیاز کاذب تعریف شده؟
با نوع نگاه ملایم تو که کاملاً در نگارشت مشخصه، خوشحال میشم اگر برای بازنگری در مورد نظری که دادی این مراحل رو هم ببینی ... به خصوص نظراتی که سایر سروران در متنهای قبل داده اند بسیار قشنگ هست و راه گشا ... اگر صلاح دیدی خودت رو در معرض این موج مثبت قرار بده ...
راستی ! جواب سوال مطرح شده در متن چی شد؟ :)
از حضورت بسیار ممنون موج عزیز ...

پرنیان سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 21:06 http://www.shabearezoha.blogsky.com

سلام . راستش منم با نظر اون دوستمون موافقم که این نیرازها چندا هم نیازهای کاذبی نیستند منتها همیشه این به خود ادم بستگی داره که حد تعادل رو حفظ کنه شما میتونید یه ظرف بزرگ غذا رو جلوی یه نفر بگذارید یکی اونو به اندازه ظرفیت خودش بر میداره یکی هم بیشتر از اونی که باید میخوره و درنهایت .... خوب پس نمیشه جلوی این نیازها رو گرفت فقط باید مغز رو برای کنترل اونها هدایت کرد.

سلام پرنیان عزیز
بسیار ممنون از زمانت و نظر صادقانه ای که دادی. وقتی شما میگی (( همیشه این به خود ادم بستگی داره که حد تعادل رو حفظ کنه )) در واقع جواب سوالی رو دادی که در پست چهارم پرسیده شد. از طرفی وقتی میگی نیازها زیاد هم کاذب نیست، به این معنی هست که شما هم مثل اون دوستمون، تعریف هایی که از نیاز واقعی و نیاز غیر واقعی ( نیاز کاذب) در پست ششم شد رو نخوندی که خب نمیشه از کسی توقع داشت انقدر وقت صرف کنه :) در نهایت هم شما جواب سوال مطرح شده رو ندادی پرنیان جان.
با این حال همین که محبت کردی و نظرت رو تایپ کردی، بسیار بسیار ممنون هستم.
سپاس فراوان...

اشکان چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 14:35

سلام
علی جان من میخوام با شما تلفنی صحبت کنم به ایمیلتون دسترسی نداشتم.
اگه میشه ایمیلتون رو برام بنویسین که شمارمو بدم خدمتتون.
با تشکر و آرزوی توفیق

سلام اشکان جان
من آدرس ایمیلم رو میدم خدمتت. لطفاً پس از ارسال ایمیل، ابتدا منتظر پاسخ ایمیل باش و بعد اگر لازم شد با هم تلفنی صحبت میکنیم.
مرسی دوست من
seeyourinside@yahoo.com

رهگذر پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 20:39

نیازهای کاذب مادی معیار من برای انتخاب همسر نیست. من به این جمله اعتقاد دارم که "خدا رو می تونی در عشق همسرت جستجو کنی" پس ارزش کسی که می خوای باهاش زندگی کنی بیشتر از این حرف هاست

سلام رهگدر عزیز
دوست گل من ... در متن گفته شده همسفر نه همسر :) سوال هم در مورد معیار انتخاب همسر نبود !
اما در مورد نظرت:
شما چطور میخوای عشق رو در کسی جستجو کنی که دچار مشکلاتی مثل خشم، بی تعهدی، افسردگی و سایر مواردیست که در متن گقته شد؟ آیا این موارد عشقی که مد نظر تو هست رو کدر نمی کنه؟
بگذار جمله قشنگت رو تعمیم بدیم و بگیم " خدا رو میتونی در همه هستی جستجو که نه ... به وضوح مشاهده کنی" اما آیا شما تا به حال انسانی رو ندیدی که آدمهای خوب رو مسخره میکنه و اونها رو یک مشت احمق میدونه؟ آیا حاضری کسی با این نگاه همسفرت یا به قول خودت همسرت باشه؟ اگر نه، چرا؟ اون هم انسان هست. مگه نیست؟
اینکه ارزش یک چیز چقدر هست سر جای خود محفوط. شکی نیست.
اما چند نفر در برابر ضد ارزشهایشان مقاومت میکنند؟ عمل آدمها محک اصلی هست. نه؟ آنکسی که قراره خدا رو در اون جستجو کنی آیا میتونه آدمی باشه که نیاز جنسی کنترل نشده داره و قادر به متعهد ماندن به شما نیست؟
در آخر میخوام بگم که این توضیحات صرفاً به دلیل ارادتی که بهت دارم داده شد و کماکان حضور تو و جمله اولی که نوشتی برایم بسیار محترم هست : (( نیازهای کاذب مادی معیار من برای انتخاب همسر نیست ))
یک تشکر مخصوص هم دارم به این دلیل که سوال متن رو به خوبی تشخیص دادی و شفاف جواب دادی و من رو به خواسته ام رسوندی.
سپاس فراوان رهگذر عزیز ...

هلیا(نور ودرخشندگی) جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 18:26 http://bargriz.blogsky.com

از دعوتت به بحث ممنونم.

نو خودت اشاره کردی که هر چیزی افراطش باعث تخریبه.
و اینکه با پیشرفت علم ما برای راحت تر کردن زندگی چیزهایی رو اختراع میکنیم که درسته ابتدا اون نیاز رو بر طرف میکنه اما از جای دیگه داره ضرر به ما هم وارد می کنه پس هیچ چیزی مطلق خوب و یا مطلق بد نیست. و ما روزها با این خوب و بدها درگیریم.
اما در مورد انتخاب همسفر فکر میکنم در کل همه ی انسانها نیاز های مشابه دارن فقط اولویت هاشون فرق داره و واسه همینه که زن و مرد همدیگرو کامل میکنند
این نیاز های کاذب مادی به طور طبیعی در همه ی ما هست فقط ارزش هر کدوم با بقیه متفاوت هست و این تفاوت فکری رو در انسانها ایجاد میکنه و من عقیده دارم نیاز های کاذب مادی هم خط تعادل داره که باید در موردش با طرف به یه نتیجه و تعادل برسیم.

سلام هلیا جان
ممنون از حضور شما.
در طی این مدت که به همراه دوستان تبادل نظر کردیم، به جایی رسیدیم که دیدگاه تو هم به آن بسیار نزدیک هست.
از ارتباط خوبی که در همین دو متن اخیر با ما برقرار کردی بسیار خوشحالم :) میشه گفت ما یک همسفر دقیق دیگه پیدا کردیم.
مرسی ...

رهگذر جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 18:34

دوست عزیز نمی دونم منظورت از همسفر چی بود ولی من همسفر رو همسر تعبیر کردم کسی که در زندگی همیشه همراه آدم هست.
من فکر می کنم تو دوست عزیز نیمه خالی لیوان رو میبینی و من فکر نمیکنم همه آدم ها اینطوری باشن ،اینو قبول دارم که اکثرا توی جامعه ما اینطوری هستن ولی میشه انسان های خوب هم پیدا کرد.
بله این هم که گفتی "عشق خدا رو می تونی در همه چیز جستجو کنی" رو کاملا قبول دارم و این رو اضافه کنم من دارم یواش یواش یاد میگیرم با کسایی ارتباط داشته باشم که منو به برداشتن گامی به جلو کمک و تشویق کنند نه کسایی که باعث عقب گردم بشن.
نکته دیگه ای که می خواستم بگم اینه که " انتخاب همسفر فقط به خودمون بستگی داره که چه کسی رو با چه معیارهایی انتخاب کنیم و در این کار اجباری نیست"
باز هم ممنون دوست عزیز

سلام رهگذر عزیز
عیب نداره ... تعبیر تو هم یک نگاه هست و بسیار قابل استفاده :)
این متن داره بدون پیچیدگی و خیلی ساده ، میگه که قبل از خط تعادل ، روی خط تعادل و بعد از گذر از حد تعادل برای تک تک ما چه اتفاقی میافته. همین. در آخر هم گفته شده که کسی که دچار مشکلاتیست که نیازهای کاذب براش ایجاد کرده ، آیا از نظر شما قابل پذیرش هست و چرا :) آیا جایی از آدم خوب و بد صحبت شده؟ آیا گفته شده که آدمها بد هستند و آدم خوب پیدا نمیشه؟ اگر صلاح دونستی متن رو یک بار دیگه با یک نگاه آزادتر و جدید بخون ...
درنهایت باید گفت چیزی که بهش رسیدی در واقع جواب سوال مطرح شده در متن هست :) یعنی تو کسی که با مشکلاتی که برات بوجود میاره باعث عقب گرد تو میشه رو همسفر خودت نمیکنی. بسیار عالی :) غریبه گل ، سپیده عزیز و آرمین عزیز هم همین نظر رو دارند ...
در مورد اختیاری بودن انتخاب همسفر هم که خوب به نظرم آنچه گفتی مورد قبول همه و کاملاً بدیهی هست.
از اهمیتی که به جمع ما میدی و توضیحات قشنگت از طرف همه سپاسگزار هستم. اگر قابل باشم ...
تشکر فراوان از حضورت رهگذر عزیز ...

سپیده جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 19:32

بنظر من معیار مهمی ست چون وجود نیازهای کاذب همینطور که خودتون هم اشاره کردید منجر به شکلگیری رفتارها و خصوصیات دردسرساز و مشکل آفرین میشود و فرد به جای اینکه بتواند در طی این مسیر به رشد شخصیتی برسد باید در حال ترمیم آُسیبهایی باشد که از طرف مقابل به وی رسیده و چه بسا که بعضی ازاین آسیبها قابل جبران نباشند و خود فرد هم به جرگه افراد ناراحت ومشکل آفرین بپیوندد.

سلام سپیده جان
چقدر دقیق گفتی .... چقدر برام قابل اسفاده بود ...
بسیار بسیار ممنون
ممنونم سپیده جان :)

آرمین آران شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 http://aranlar.blogsky.com

سلام
از ایجا خیلی خوشم اومده . اینو میگم که بدونی و ازت ممنونم
راجع به نوشتت:
فکر نمیکنم زیاده روی یا بطور کلی افراط و تفریطی که این بار بهش پرداختی قابل جمع با مطلب قبلیت باشه
ولی در کل هر چیزی زیادیش مضره حتی اکسیژن
کمش هم همینطور
اعتدال و به اندازه بودن و خواستن راز زندگی سالمه
پاک و پاکیزه بودن و گاهی غلطی در گل و شل هنگام کشتی توی کوه و کمر هر دو لازمن
تشکر از نگاه ریزت

سلام آرمین جان
چقدر خوشحالم که یک همسفر جدید و گل پیدا کردم.
خوشحال میشم اگر قدمهای اولی که با دوستان برداشتیم رو هم بخونی تا بیشتر به هم نزدیک بشیم که این باعث افتخار منه آرمین عزیز
در مورد ارتباط این دو پست، در پاراگراف دوم توضیح داده شده ...
چقدر نظرات سازنده و پخته ای دادی ...
سپاس فراوان ...

خانمی شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 17:03 http://sshh.blogsky.com

این بار به موقع رسیدم..!!

حرفاتون همه قبول...در واقع فکر کنم منظورتون همون نگه داشتن تعادل..
جواب سئوال:
آره..مهمه.. ولی بستگی داره همسفر در چه مسئله ای از حد گذشته باشه...بعضی وقتا قابل کنترل...بعضی وقتا کنترلش سخته..ولی نمیشه گفت۱۰۰درصد غیر قابل کنترل..
یعنی مهمه...ولی نه در درجه ی اول چون قابل حل..
جالب بود....

سلام خانمی جان
درست میگی ... میزان گذر از حد تعادل هم بسیار تعیین کننده هست.
مرسی از نظرت و حضور موثرت :)

پونه دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 18:18

در زندگی، پیش می‌آید که با آدم‌های گوناگونی برخورد داشته باشیم. آدم‌هایی که از کنارشان عبور می‌کنیم، آدم‌هایی که کارمان با آن‌ها راه‌ می‌افتد، آدم‌هایی که دوستشان داریم یا از آن‌ها می‌ترسیم. کمتر اما پیش می‌آید با آدم‌هایی برخورد داشته ‌باشیم که همسفرمان می‌شوند و راه زندگی را برای ما هموار میکنند .همخوانی افکار، خواسته های مادی و معنوی و احساسات من و تو دلیلی میشود برای نزدیکی .هرچه نیازها مشابه تر همدلی بیشتر و هرچه دل ها وابسته تر همراهی دلنواز تر....................کنارم می مانی؟

سلام پونه جان
جملاتی که نوشتی بسیار قشنگ هست .
اما استعداد من قد نداد تا جواب سوال مطرح شده را از میان این نوشته ها پیدا کنم.
از محبتت نسبت به این وبلاگ سپاسگزارم همسفر :)

پونه سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:45

سلام هرچه نیازها(کاذب و واقعی)وافکار مشابه تر احتمال همسفرشدن و همراه ماندن بیشتر.این نظر من است. پس تشابه نیازها را مهم میدانم.گمان نمیکنم پیدا کردن جواب در نوشته های بالا استعداد خاصی را بطلبد.از وقتی که صرف میکنید سپاسگزارم.

سلام مجدد
بسیار خوب :) پس در انتخاب همسفر، تشابه نیازهای مادی را مهم میدانی ... حتی اگر هم شما و هم طرف مقابل نیازهای غیر لازم داشته باشند ...
ممنون از نظرت پونه جان

پونه سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 15:01 http://khalvated.blogsky.com

من اطرافیان را متهم نمیکنم.حتما شده که خودم هم یادم برود مرز درست تعادل کجاست.مهم اینه که انسان زود جلوی فکر نادرست را بگیره.بله تشابه نیازهای معنوی و مادی را مهم میدونم.نمیشه دو نفر عین هم باشند ولی میشه روحیات نزدیک به هم داشته باشند.میشه انقدر همسفر خوبی باشند که با ظرافت بتونند اشتباهات همدیگرو درست کنند.اره میشه

همینطوره ...
بسیار ممنون پونه جان
مرسی خانم :)

رامین چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:44 http://www.360.yahoo.com/ramin_rounasi

به به ! میبینم که بلاگ خوانان هممممگی دلشون برام تنگ شده بود!
خب اینکه دو نفر همسفر شن اما یکیشون نیاز های کاذب داشته باشه تقریبا اون سفر به سمت جهنمه!
چون این دو نفر هیچ وقت کنار هم راه نمیرن و این هردوشون رو اذیت می کنه و واقا چقدر لذت بخشه موقعی که دو نفر با نیازای یکسان و واقع بینانه کنار هم سفرشون رو ادامه میدن
البته جهنمی که دو نفر با نازهای کاذب مشترک می سازن تاخیری تر از اون جهنم اولیه اما خیلی وحشتناک تره

سلام رامین عزیز
بله ... هر کس دیر میآد دلمون تنگ میشه :)
مرسی ... مثل همیشه نظرات اکثریت با هم هماهنگ هست ...
مرسی از حضورت دوست من

پونه شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 23:23 http://khalvated.blogsky.com

میشه بی غرور بود و راحت زندگی کرد.

میشه هم مغرور بود و گاهی حسرت فرصتهای از دست رفته را خورد...واضح بود نه؟

بله ... آدمها خودشون زندگیشون رو سخت میکنند ...

قاصدک جمعه 30 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:59 http://m-shaker.blogsky.com/

سلام..دوست عزیز وبزرگوار ِمن.:قبل از هرکلامی پوزش میخوام بابت دعوتی که کردی ومن دیر لبیک گفتم!.باورکن غرق در مشکلات پوچ وخودساخته بودم!.!!.عذر تقصیر.
میدونم میبخشی چون بزرگی؛مگرنه اینکه بخشش کار بزرگانه؟!
وامابعد:مطلبت را دوسه بار ودر روزهای متوالی خوندم..
آرزو و داشتن نیاز مادی لازمه ،اینکه چگونه و ازچه راهی وچقدر طلب کنیم جای بحث داره..
من به افرادی که براساس نیازشون دارای زندگی و وسایل لوکس وآنچنانی هستند به دیده تحقیر نگاه نمیکنم.از دو حال خارج نیست.(1) حتما نیاز داشته که فراهم کرده...
(2)احتمالا در حال یا گذشته بابت نبود اون نیاز درجایی تحقیر شده ویا احساس کمبود کرده و حال در فکرعقده گشایی ست و احتمالا جهت اون تحقیر شدنها اینک دارایی ونیازخود را به رخ این وآن میکشد...
شخصاً در طول این سفرزمینی،همسفری را برمیگزینم که از من قوی تر و دارای صفاتی حسنه باشد،چرا که همسفربودن با افرادی که نیازهای مادی شون بیشتر از نیازهای معنویه،من را از چگونه طی کردن این سفر غافل کرده و درطول سفر باید همواره به اون و نیاز هاش فکرکنم.!!.
اصلا چنین همسفری،سفر را برخود ومن حرام کرده و هیچ کدام خیر و لذتی نخواهیم برد..
البته؛اینهایی که گفتم،اگر همه را اکنون دارا نباشم؛ ولی در آرمانهای منه.!.یعنی فکرمیکنم اکثر دوستانی که ارائه نظر میکنندهمهءاون چیزی که میگن نیستند ویا به تمامش نرسیدند ولی ایده آل هاشون را گفتند وچه خوب گفتند.!...
خوب علی جان"یه چندوقتی همونطور که میدونی نیستم..
به محض اینکه برگشتم جهت عرض ادب خدمت خواهم رسید..
فردا آغاز سال جدیده..
آن هنگامیکه با دلی پاک،سینه ای بی کینه ولبی خندان،
درکنارخانواده گرامی،برسرسفرهء هفت سین،دودست (.نیازت)
را بسوی خالق( بی نیاز !)میبری و از صمیم دل میگویی :
......یامقلب القلوب والابصار.......یامدبراللیل والنهار.....
من نیز آن زمان.....حول حالنا الی احسن الحال...........
را برای خود و تو دوست عزیز مسئلت مینمایم.برقرارباشی
..............التماس دعا..........یاعلی مدد..........

سلام قاصدک عزیز
از اینکه حضور داری خوشحال هستم و توقع ندارم که حضورت بصورت یک تعهد در بیاد. هر عزیزی هر وقت بیاد باعث خوشحالیست و اثر خاص خودش رو خواهد گذاشت ...
بسیار ممنون از تفکیک قشنگت :)
امیدوارم سالی سرشار از رضایت در انتظار همه مردم دنیا باشه ...
تبریک به قاصدک خوش خبر

غریبه شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 21:39 http://sokut.blogsky.com/

بابا علی آقا کجایی دل نگرون شدما زود بیا پست بده
فکر میکنم اگه بین پست ها زیاد فاصله بیفته اون تاثیره که باید داشته باشه رو نداره ها پاشو بیا تنبلی نکن

سلام دوست بسیار خوبم
غریبه جان در 2 هفته آخر سال از نظر شغلی بسیار درگیر بودم و نوشتن برای سرورانی مثل شما به ذهن و زمان آزاد نیاز دارد. الان هم 2 روز هست که حسابی سرما خوردم و چون تنها هستم کارم یک کم سخت تر هست. انشاا... به زودی توفیق استفاده از نظرات شما نصیبم میشه ...
با این حال از تاخیرم عذرخواهی میکنم.
با بهترین آرزوها

نیلوفر پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 21:19 http://nilufareabi.blogsky.com/

سال نوت مبارک
همین!!!!!

سلام نیلوفر جان
سال نو شما هم مبارک دوست خوبم ...

نازی دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 22:33

سلام سال نو مبارک! خیلی وقت که ما پست جدید شما رو نخواندیم علی جان!کم پیدا شدی!

سلام نازی جان
سال نو شما هم مبارک
درست میگی ... برای دوست عزیزمون غریبه جان هم در بالا عرض کردم .... روزهای آخر سال شدیداً درگیر شغلم بودم و از اول فروردین دچار آنفولانزا شدم. که بعد از حدود 12 روز تازه امروز احساس میکنم یه مقدار بهترم. خدا هیچ آدمی رو به این مریضی دچار نکنه ...
نازی عزیز ! ما هم تا به حال از نظرات شما استفاده نکردیم. به سوال این پست هم که جواب ندادید. ما رو قابل نمیدونید؟
انشاا... امروز یا فردا پست جدید ارسال میشه.
با بهترین آرزوها

EMPRESS یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:22

من پیش از پاسخ یک سوال دارم.

آیا منظورتان از "همسفر" این است که پذیرفته ایم همگی کمابیش و به نوعی درگیر این نیازهای کاذب هستیم و حال در مسیر رسیدن به هدف (کشف، مواجهه و فائق آمدن بر آنها تا سر مقصد خوشبختی و رضایت) با هم همسفر میشویم؟... به عبارتی فرض بر این است که آن همسفر هم یکی مثل من و درگیر این مسائل است؟

یا همسفر به معنای عام در طول زندگی... که ممکن است آن همسفر فارق از این مسائل و مشکلات باشد؟

سلام. در متن هست . خودت متوجه میشی دوست جان :)

[ بدون نام ] یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 23:27

خودم متوجه شدم... در سوال ذکر شده

* حداقل دیگر الان می دانیم که بله، هست

* چون همه کمابیش و به صورتهای مختلف درگیر نوعی از این نیازهای کاذب هستند. حال ممکن است آگاه باشند یا ناآگاه؛ نوع حاد یا ملایم و ... پیدا کردن همسفری که هیچگونه و هیچ زمان چنین نیازهای کاذبی ندارد بسیار سخت و شاید دست نیافتنی باشد. باید قبول کرد که اگر همسفر خوبی داشته باشیم، این مراحل تحول را ساده تر و کم خطاتر طی میکنیم و تضمین رسیدن به مقصد رضایت و خوشبختی قوت میگیرد.
اما اگر هر کسی بخواهد فقط همسفر perfectی پیداکند، خیلی ها تنها میمانند.

اگر همسفر کاملا مبرا باشد، باید قبول کرد که حق انتخاب تا حدی با اوست، چون اوست که باید من را اینگونه بپذیرد و به رسم همسفری با من در این پیکار کمی همراهی کند تا من هم به جایگاهی که او هست برسم.

در عین حال اگر آن همسفر مانند خودم درگیر این مسائل باشد شاید بتوانیم هر دو با هم، با پشتیبانی هم تا رسیدن به مقصد همپایی کنیم. درست است که این یک اصل است که برای کمک به دیگری، ابتدا باید به خود کمک کرد و پای خود را محکم کرد. اما میشود این مسیر را هم با هم طی کرد.
مسلما هیچ کس از همسفر perfect بدش نمی آید.
اما اگر همسفرمان مانند خودمان (اگر ما هم درگیر هستیم) مشکلاتی دارد، اینجا 3 عامل است که حائز اهمیت است
1- میزان درگیری او تا چه حد است، آیا حالا که میخواهم با او همسفر شوم، توانایی آن را دارم تا برای او موثرباشم؟ باید خوب فکرهایم را بکنم... ممکن است زمان ببرد، ممکن است سخت باشد و ...

2- آیا آن همسفر خود نیز "تمایل" به بهبود وضع خود و سیر مسیر خوشبختی و رهایی دارد؟

3- آیا خود او هم به معنای واقعی "تلاش" می کند؟

اگر جواب هر 3 سوال بله بود.... چرا که نه؟

بسیار ممنون. سپاس از نظراتت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد