آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

تشنه چه جور رشدی باشم؟!

در پستهای گذشته به این نتیجه رسیدیم که یک راه مشترک برای رسیدن به خوشبختی هست که انگار برای همه ما از چپ به راست به شکل زیر طی میشه :   

 "خوشبختی" <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

 

یعنی تمام کائنات، با تمامی تفاوت هاشون و با همه تنهایی هاشون ، در پیمودن یک مسیر مشترک هستند! همه در تلاش برای رسیدن به خوشبختی هستند. حالا هر کدوم متناسب با تعریف خودشون. خیلی از ما در مقاطعی راه رسیدن به خوشبختی رو گم کردیم. اما الان میدونیم که برای احساس خوشبختی فقط یک راه وجود داره. اونم اینه که باید رضایت داشت. پس باید اسباب رضایت رو فراهم کرد. در واقعیت هم میبینیم که همین جوره. همه موجودات ( انسان و حیوان و گیاه و ... ) به دنبال فراهم کردن رضایت خودشون هستند. برای فراهم کردن رضایت فقط یک کار میشه کرد ! باید نیازها رو برطرف کرد. نیازها دو قسمت هستند. مادی و غیر مادی. پس یعنی همه ما اون مراحل بالا با فونت قرمز رو طی میکنیم. از طرفی در مورد این دو نوع نیاز و طرز برطرف کردنشون به طوری که احساس رضایت کنیم نیز به نوعی آگاه شدیم. اما یک سوال !  

در پست (( نیازهای مشترک - نیازهای مادی )) همه خواننده ها نیازهای مادی مورد نظرشون رو نوشتند. خیلی ساده با رجوع به نظرات مشخص میشه که تمام این نیازها در حیوانات هم کم و بیش وجود داره. اگر شک داری میتونی به پست رجوع کنی. اما در مورد نیازهای غیر مادی چی؟ شاید یک مقدار سخت تر بشه گفت که حتی نیازهای غیر مادی هم اکثراً در بین انسانها و حیوان ها مشابهه ! به همین دلیل صریحاً در این مورد در پست ((نیازهای غیر مادی)) سوال شد. جالبه که اکثریت نظرات نشون میده که نه تنها نیازهای مادی ، بلکه نیازهای غیر مادی هم در بین انسانها ، کم و بیش مشابه حیوانات هست

خب میدونی این یعنی چی؟! این یعنی ما به دنیا میآیم! مثل همه جانوران دیگه تلاش میکنیم نیازهامون رو برآورده کنیم تا به رضایت و خوشبختی برسیم ! غیر از اینه؟! مثلاً ما در بخش نیازهای مادی به دنبال خونه و محلی برای سکونت و وسعت دادن قلمروی دارایی ها و غیره هستیم و حیوانات هم همین گونه هستند. ما اگر شرایط زندگی رو خوب نبینیم مهاجرت میکنیم ، حیوانات هم همین کارو میکنند و کوچ میکنند. در بخش نیازهای غیر مادی به دنبال محبت و نوازش و حمایت و امنیت و پیدا کردن همراه زندگی و غیره هستیم. حیوانات هم همینگونه هستند. ما فرزندانمون رو دوست داریم و ازشون حمایت میکنیم و تا مدتی پیش خودمون نگهشون میداریم ، حیوانات هم همین کار رو میکنند. نمیکنند؟ ما سعی میکنیم مهارتهای مختلف کسب کنیم اونها هم همینطور ! در واقع نه تنها مسیرمون یکی هست بلکه نیازهامون هم کم و بیش یکی هست !! در نتیجه نوع فعالیت هامون هم تقریباً شبیه هم هست ! به عبارت دیگه راهی که در بالا با فونت قرمز درج شده به نوعی هم برای انسان صادق هست هم برای سایر حیوانات و جانداران.

خب مسلماْ سوالی که پیش میاد اینه که پس فرق انسان و حیوان رو در چی میبینی؟! چی میشه که وقتی به ما میگن "حیوون" ، مطمئنیم که بهمون توهین شده؟! ما چی داریم که حیوانات ندارند؟  

میشه به این سوال یک سری جواب کلیشه ای و فلسفی داد. میشه از فلان کتاب علمی یا مذهبی یا کلی گویی ها ، حرفهای تکراری زد. اما چه حاصل؟! از طرفی میشه از خودمون صحبت کنیم! از من و تو که تکراری نیستیم  من و تو و هر موجود دیگه ای هرگز تکرار نخواهد شد. پس اگر از خودمون بگیم ، احتمالاً جواب تکراری نخواهد بود. به همین دلیل شاید بهتر باشه سوال اینجوری گفته شه: 

با توجه به موارد تشابه بین انسان و حیوان که در بالا گفته شد، تو چه فرقی بین "شخص خودت" و رفتارهات در طول روز به عنوان یک انسان با سایر موجودات دیگه میبینی؟  

   

پی نوشت : چهار سال و پنج روز از تولد این وبلاگ گذشت. سپاس از حضورتون و نظرات بی تعصبتون در این مدت برای روشن شدن مسیری که همه به دیدنش نیاز داشتیم و خواهیم داشت  

نظرات 18 + ارسال نظر
خودم شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:06

والا از من باشه که میگم حیوان بیشتر ادمتر و بافهم تر و عاقل هستش
چون منو تو نداره- سرکوفت نمی زنن- و...
چند روز پیش یه حرفی شنیدم که برام سخت بود و گفت که تو اشتباهی بودی و احساساتم در خودم گم شد که چرا بعضی وقتا که از کسی ناراحت میشم یه سری حرفا میزنیم که باعث جدایی و ناراحتی میشه
به همین سادگی تتموم شد
swipi.blogsky.com

دوست خوبم! دو خط اولت همون کلی گویی بود که قرار بود ننویسید ! بقیه نوشته هات هم بیشتر حاشیه بود. مرسی که نوشتی اما من متوجه نشدم این نوشته ها چه ارتباطی به سوال داشت؟!! :) خواهش شده بود که فقط از شخص خودتون بنویسید. درسته؟ :) سوال رو نگاه کنی متوجه میشی :)

ماهور شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 19:46 http://www.bluegirl.blogsky.com

سلام....
اول تولد وبلاگت مبارک عزیزم....
نمیدونم شاید یکی از تفاوتای من با یه حیوان اینه که من خطا که میکنم فرصت جبران دارم منظورم اینه که خوب وبدو درک میکنم درست ونادرستو....
ووقتی خطا میکنم درصددجبرانش حرکت میکنم...
اما یه حیوان نمیتونه بدونه که چی درسته چی غلط یا قدرت انتخاب نداره....
یاشایدم بزرگترین تفاوتم در اینه که من میتونم موجودبرتر باشم از جهت رازو نیاز باخدا....
نمیدونم.....

سلام ماهور جان
بسیار ممنون از حضورت و پاسخت. هر کسی حاضر نمیشه این قیاس رو بپذیره. سپاس.
اما در مورد جوابت ، در پست بعد یه چیزایی عرض خواهم کرد ...

خودم شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:12

من به قلبم فرصت میدم ینی چند بار ولی آخرش به ته خط رسیدم ولی حیوون فرصتی نداره و اصلا نمی دونه ته خط چیه
من اتفاقا با وجودیکه پست بسیار طوللانی بود ولی همشو خوندم
شاید جوابی که میدم واس خودم معنی داشته باشه

بسیار عالی. ممنون که این بار از خودت گفتی. سپاس ...

رویا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 18:29

سلام
انتخاب نوع رشد
تشنه چه جور رشدی باشم ؟
وقتی نوعشو انتخاب کردی متفاوت عمل میکنی
خوب من سعی کردم به درونم رجوع کنم و عامل برتر شدنم نسبت به سایر موجودات رو بهتر و بیشتر بشناسم به طبع دیگر نیازها هم تحت تاثیر این رشد متغییر شدند و این شناخت و آگاهی منو با سایر موجودات متمایز کرده
قبلا پست آیا با خودمون صادقیم رو خونده بودم جمع بندی جالب و کاملی بود
تولد وبلاگ پربارتون رو هم تبریک میگم

سلام رویا جان
ممنون از حضورت و سپاس از نظر لطفت نسبت به وبلاگ :)
هر کدوم از ما برای بهتر شدن و رشد و کردن، راهی رو انتخاب میکنیم. بعد به قول شما به طبع اون عملکردمون متفاوت میشه. مثلاً شما رجوع به درون رو انتخاب کردید. بسیار خوب. اما سوال این نیست که شما چه راهی رو انتخاب کردید. بلکه سوال در مورد عملکرد هست :) شما با رجوع به درون و شناخت عامل برتر شدن خودتون ، چه عملکردی در زندگی روزانه خودتون وارد کردید که این تفاوت رو نشون میده؟ سوال اینجاست :)

رویا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:25

با انتخاب راه متوجه شدم که چه توانایی برای ایجاد تغییر در خودم دارم .
خالی کردن ظرف وجودم تا حد ممکن از اشتباهات
ایجاد فضای مناسب برای رشد و اعتماد به نفس
پیدا کردن جایگاهم در زندگی
درست دیدن

بسیار عالی :) شما نظرت این هست.
اما تا ارسال پست بعدی اگر صلاح دیدی به این فکر کن که آیا مطمئنی که سایر جانوران هم دقیقاً همین کارها رو نمی کنند؟ :) شاید بشه گفت اون ها هم با روش خودشون ( سعی و خطا و غریزه ) دائماً سعی میکنند اشتباه هات قبلی رو نکنند. با همین کار برای رشد خودشون فضای مناسب ایجاد میکنند و سعی میکنند به جایگاه خودشون برسند. مثلاً به نظر میرسه یک شیر از زمان بچگی تا رسیدن به یک شیر بالغ دقیقاً همین کارها رو میکنه و سعی میکنه به این ترتیب جایگاهشو پیدا کنه :)
سپاس از حضورت ...

سپندار دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:02 http://haghighatezesht.blogfa.com

با درود

برای بحث پیرامون یک مساله اول باید خود مساله را باز کنیم و در صورت وحدت تعریف و فهم از سوال به تشریح و تبیین پاسخها می پردازیم .

ببین در اینجا به کلمه رشد اشارت نمودی ٬ می خواهیم بدانیم رشد در زندگی یک انسان چیست .
در این مورد نگاهها به موضوع فرق دارد ٬ دیندار ٬ فیلسوف ٬ اثباتگرا و ...
در پرده نگویم ٬ کلمات و واژه ها همه نسبی هستند و این رشد را هرکس با توجه به نوع و روش اندیشه ای که در مغزش جا گرفته ادراک مینماید .

این را خواستم بگویم چون در نهایت گروههای فکری به تفاهم نمی رسند .

اما خب شما دیدگاه من را به عنوان یک انسان ناشناس جویا هستی ٬ از دیدگاه من جهان دارای قوانینی هست که موجودات زنده یا بیجان در چارچوب این قوانین قرار گرفته اند .

انسان نیز یکی از موجودات نظام هستی است که در مسیر تکامل پا نهاده است مسیری که جسمش پایه و اساس این تکامل است .

من آنچیز را که غیر مادی میخوانیم نشات گرفته از جسم انسان میدانم ٬ اشارتم به مغز انسان است که منبع تغذیه ذهن و اندیشه اوست و با تولید علم و ذخیره آن در مغزها بصورت سینه به سینه و در هزاره معاصر با انواع روشهای ذخیره اطلاعات ٬ هر روزه به پالایش و سنجش و تولیدات جدید ذهنی و فکری می پردازد .

من رشد انسان را در نگرش هرچه واقعگرایانه تر به هستی و بکار گیری ان در زندگی شخصی و اجتماعی میدانم بدین ترتیب که با اکتشاف و کنکاش در نظام هر روز به این واقعیت نزدیکتر میشود که همه خود اوست ! حداقل روی کره زمین .

درود سپندار عزیز
بسیار سپاسگزار از نوشته های شما و وقت شما. به نظر شخص بنده ، ارزشمند تر از دقتی که در انتخاب واژه ها جهت انتقال مطلب بکار رفته ، آن تفکریست که در خلوت شما صورت گرفته. این عرایضم مطلقاً تعارفات رایج نیست چون اصلاً اهلش نیستم. این را عرض کردم که بدانید آنچه که در پشت این نگاه های شخصی شما وجود دارد دیده میشود.
اما تمامی آنچه فرمودید، شامل " دانسته ها و عقاید و علم" شما میشود. در حالیکه سوال در خصوص " عملکرد " شما بود نه آنچه در ذهن جا گرفته. در واقع سوال این است که خواننده با هر تعریفی که از رشد دارد، با هر گروه فکری که به آن تعلق دارد، با هر باوری که نسبت به قوانین این دنیا و نحوه عملکرد ذهن دارد، بگوید که ثمره کل این دانسته ها چگونه در زندگی روزمره او دیده میشود؟
لذا ضمن سپاس مجدد از شما، باید بگویم که جواب سوال مطرح شده را نگرفتم. خواهشمندم تا در صورت امکان آخرین جمله پست را بیشتر مد نظر قرار دهید.
متشکرم سپندار عزیز ...

رویا سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:58

خب اگر به سعی و خطا و غریزه فاکتورهای دیگه ای مثل روح و معنویت و پیشرفت در زمینه های علمی و اجتماعی و رفتاری اضافه کنیم حیوان ناطق تبدیل به همون انسانی بشه که در سوالتون ذکر کردید

رویا جان ! جمله آخر پست رو بخون خانم :)

سپندار چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 19:09 http://haghighatezesht.blogfa.com

درود مجدد

خب علی جان اگه تاثیرات شخصی را بخوای می تونم نتایج نگرشم به زندگی را بگم فی المثال :

صبور بودن در تمام کارها و افکار
عدم تلاش برای ارتقاء شغل
انتخاب همسری دلخواه و برخلاف نظر ارزشهای حاکم بر جامعه
عدم تبعیت از آنچه که گذشتگان به عنوان حقیقت برایمان تعریف کرده اند
به هیچوجه به غمگین بودن و عزاداری حتا برای فوت نزدیکان باور ندارم و بر عکس فقط و فقط شادی و آرامش را جویا هستم .

بقیه اش هم خودسانسوری میشود .

دیگه بس نیست ؟

درود و سپاس مجدد. کاملاً شخصی و حقیقی . کاملاً جاری در زندگی روزمره :) سپاس فراوان. بسیار عالی بود. ممنون از حضور شما جناب سپندار

فاطمه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 19:11 http://nokhte-chin.blogsky.com

اگه از من بپرسی میگم یه سری تفاوت های مثبت هست و یه سری تفاوت های منفی.
ولی از اونجایی که فعالیت های منفی بیشتر هست مثه نامردی کردن بیشتر به منفیا توجه میشه.
ولی خب. اون چیزای منفی هم یه روز مثبت بون.
تو زندگی خودم یه سری آدم بودن که خوب بودن یه سری هم بودن که تظاهر به خوب بودن میکردن. همینش یه تفاوته که هیچ حیوونی درو نیست با آدم اما خوب دیگه...
یه سری چیزا مربوط به کل جامعه هست و دور و زمونه

فاطمه جان ممنون از وقتت. اما آخرین خط پست رو ببین فاطمه جان. اینهایی که گفتی پاسخ سوال مطرح شده نیست دوست خوبم. هست؟

یاسمن جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:14 http://jasmin.blogsky

علی جان سلام
خیلی وقت بود که منتظر پست خوبی از شما بودم . ممنون که قابل میدونی و سوال می پرسی . علی جان از نظر من نیازهای مادی و معنوی انسانها و حیوانات تا یک جاهائی یک مسیر را طی میکنه و همونطور که اشاره کردی تقریبا " حیوانات هم در نیازهای مادی و معنوی همان کارهائی را میکنند که ما انسانها انجام میدهیم . اما چیزی که بین من انسان و حیوان قرار گرفته وجود عقل و هدف دار بودن غریزه هایمان است . آنچه که بعد از سالها من را به این درجه آرامش رسوند در واقع همان چیزی بود که همیشه در کنارم بود و من نمی دیدمش <<آب در کوزه و ما تشنه لبان می گشتیم>>( با کمی تحریف عمدی در کلمه ی آخر) . من عقل و قدرت تمیز دادن را در خود گم کرده بودم و در عین حال نیز مانند بسیاری خود را عاقل می پنداشتم . آنجا که به این نتیجه رسیدم که خوشبختی در خود من و احساس رضایت در شخص من باید باشد از نظر خودم راهکاری بود که عقل در برابر من گذاشت . من لاک خودخواهی هایم را شکستم و پذیرفتم که هیچ چیز ارزش این را ندارد که من زمان کوتاه زندگی در این دنیایم را با آن سودا کنم . سخن را کوتاه کنم چون پرسیده ای که در زندگی تو چه فعالیتهائی وجود داره که این فرق را نشون میده ؟ من در حال حاضر سعی کرده ام تا آنجائی که میتوانم در جهت برآورده کردن رضایت درونی خودم هزاران راهی را که تاکنون نمی شناختمشان در مسیرشان قدم بگذارم و هرکجا که احساس کرده ام این راه راهی نبوده که نیاز معنوی من را برآورده کند راه دیگری از این هزار راه را انتخاب کرده ام . نیاز معنوی من دیدن لبخند بر لب داغمه بسته از درد و رنج کودکی است که ناخواسته پا به این دنیا گذاشته و در گرداب اسیر شده . نیاز معنوی من دیدن چشمهای سپاسگزار دردمندی است که به جبر روزگار گرفتار شده .هرچند هنوز تا رسیدن به رضایت کامل از نیازهای معنوی ام فاصله زیادی دارم اما جائی که اکنون ایستاده ام تا حدودی نیازم را برآورده می کند . هرچند که نیازهای معنوی مانند نیازهای مادی نیستند که ظرف مشخص و اندازه معلومی داشته باشند و مانند یک کهکشان بی نهایت هستند اما هر نیاز معنوی میتواند در ظرف زمان خودش باعث رضایتمندی و یانارضایتی بشود. بطور مثال عشق به فرزند و نیاز به بودن او برای همیشه در کنارت هرچند بی نهایت است اما این نیاز بر اساس زمان باید قابل تغییر باشد وگرنه انسانها در هیچ موردی تعالی پیدا نمیکنند . من برای خودم به تنهائی به این دنیا نیامده ام که بتوانم نیازهای خودم را فقط در نظر بگیرم . و این وجه تمایز من از حیوان است . سخن گفتن در این مقوله نیاز به تعمق و تفکر و صبر و حوصله فراوانی دارد . انشاالله با ادامه این بحث من نیز بتوانم از نظرشما استفاده کنم و این یعنی رشد و تعالی که باز هم حیوانات از این نظر با ما متفاوت هستند چون فرصت پویایی و رشد معنوی را ندارند . موفق و سربلند باشی

یاسمن جان سلام
سپاسگزارم از وقتت خانم. استفاده کردم. ممنون از حضورت ...

EHFAR دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 http://EHFAR.BLOGSKY.COM

سلام! اول یک) از اینکه شما به وبلاگ بنده سر زدید خیلی ممون!
ثانیاً دو) تولد وبلاگ بسیار جالبتون رو تبریک می گم!
و اما ثالثا سه) جواب این سؤال سخت:
به نظر من ما کلکسیونی از صفات خوب و بد حیوانات را در خود داریم اما باید یاد داشته باشیم که ما یک موجود را با هزاران موجود داریم مقایسه می کنیم و قطعاً تعدادی از صفات این موجود خارق العاده را در این مخلوقات متحرم خواهیم یافت! حیوانات شاید فرزندانشون رو مانند من و امثال من دوست داشته باشند اما حیوانی را پیدا نخواهی کرد که همچون من به پدر و مادرش وفادار باشد! من وجدانی دارم به نام وجدان خود آگاه که نه شما و نه هیچ کس دیگری در هیچ حیوان دیگری نخواهی یافت و من خدایم را بیش از آنکه بخواهم عبادتش کنم می خواهم بدانم از کجا آورده ام؟ آوردن من بهر چه بود/ به کجا خواهد برم/ ......
و بدان که حیوان هدف را نمی فهمد و نمی خواهد بداند و من شاید هدف را نفهمم اما می خواهم بدانم و تو بازم بدان که این قدرت اختیار من است که مرا از این موجودات متمایز می کند.

سلام دوست من.
سپاس از تبریکت و محبت هایی که ابراز داشتی. لطف شماست.
شما چندین بار عبارت "بدان" را نوشتی اما در آخر به سوال پاسخ ندادی تا بدانم :) شما هم مثل بعضی از دوستان باز هم در مورد کلیاتی صحبت کردی که کم و بیش همه از آن آگاهیم. شما از نگاه "دانش" به این فرق نگاه کردی. شما از " نظریه" هایی که در این مورد داری نوشتی. بسیار خوب ! اما سوال اصلاً این نبود دوست من. سوال در مورد زندگی روزمره و "عملکرد" شما بود :) یعنی کاملاً مثال بزنی که شما چگونه بیش از سایر جانداران به پدر مادر خود وفاداری؟ در این رابطه چه کاری میکنی؟ حضور وجدان چگونه در زندگی تو دیده میشود؟ تو چه میکنی که هدف از آمدن و رفتنت را بیابی؟ لطفاً سوالهای فوق را کلی ننویس دوست خوبم. فقط از شخص خودت بگو تا بدانم و استفاده کنم. لطفاً سوال پست را و نظرات سایر بزرگواران در بالا ملاحظه کن دوست خوبم و فقط از شخص خودت بگو. سپاس فراوان از محبت شما احسان جان ...

[ بدون نام ] جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:08

سلام

من پاسخ خودم را با یک مثال میدهم. مقایسه عملکرد من و یک حیوان:

به نظر من حیوانات هماهنگ با طبیعتشان عمل میکنند. همان چیزی را بروز می دهند که درونشان است. اصولا دست و دهان دو سَمبل خشونت هستند. وقتی سر به سر یک گرگ بگذاریم و خشمش را برانگیزیم شکی نیست که با چنگ و دندان (دست و دهان!) به طرفمان حمله ور میشود. اما من: روبرویم نشسته و کلافه ام کرده... میخواهم چشمانش را از کاسه در بیارم... اما عملم چیست؟ به دنبال سیگارم میگردم و پشت هم پک میزنم (دست و دهان! چنگ و دندان!) آخر من متمدنم! انسانم و ....

حالا چه کسی گفته همه آدمها به بهشت میروند و گرگهای "وحشی" به جهنم؟ عمل وحشیانه گرگ نه از ره کین است. از طبیعتش برمیاید... اقتضای طبیعتش این است! اما این صفت اوست. مال گرگ است اگر مال او باشد از او سربزند در جای خود بجاست. اما اگر همین صفت گرگ (گرگ صفتی!) از من انسان سر بزند دیگر...

اما خوب.... من هم میتوانم در کمال آرامش مقابل دیگری بنشینم، سیگار بکشم و صبوری کنم (مثلا خوب عمل کنم) اما در ذهن خود در حال تکه تکه کردن او باشم!

این تفاوت حتی در آناتومی بدن انسان و حیوان نیز مشهود است. طبیعت ما انسانها و حیوانات همانند هم و افقی است. برای همین تقریبا اکثریت قریب به اتفاق حیوانات افقی هستند (چهار پا!) – باز هم همگام با طبیعتشان...! اما ما انسانها.... موجوداتی عمودی هستیم (دو پا!).... درست عمود بر طبیعتمان... خودمان شاخ طبیعتمان هستیم... شاید هم برای همین است که تنها با خوابیدن (پوزیشن افقی) به آرامش میرسیم...

سلام.
چون در این پست یک سوال شخصی مطرح شده ، بهت حق میدم که اسمت رو نگی دوست خوبم.
بسیار عالی. "کنترل خشم" یکی از کارهایی هست که از حیوانات و سایر جانوران بر نمی آد. تفاوت در آناتومی بدن و تناسب با رفتارها هم بسیار به بحث ما که مرتبط با کمک گرفتن از طبیعت هست متناسب بود. به زودی مطلبی در این مورد هم ارسال خواهد شد.
سپاس فراوان.

... ... ... چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:19

نمیخواستم چیزی بنویسم راستش اولش عصبانی شدم و به نظرم خیلی بی معنی اومد! بعد چون عصبانی بودم و رو مخم بود و ناخوداگاه راجبش فکر میکردم!! توی فکرم داشتم سعی میکردم که به سوال در مورد خودم جواب بدم تا ثابت کنم چقدر سوال بیخودی بوده. اما راستش نتونستم ! شما باعث شدی که خودمو ببینم. من شدم یک آدمی که از صبح تا شب همه رو بی شعور میدونه. اومدم تشکر کنم و در مورد سوالتون بگم:
هیچی. من در حال حاضر هیچ کاری نمیکنم که حیوون نتونه بکنه .. اما باید بلند شم ... بازم مرسی علی آقا
منتظر پست بعدیتون هستم

دوست خوبم.
من مطمئن بودم که این سوال بسیار سخته. اون هم در جامعه فعلی ما که عادت نداریم به خودمون نگاه کنیم :) من همیشه قبل از اینکه یک پست رو ارسال کنم تعداد بازدیدکننده ها رو چک میکنم. تا الان تعداد قبلی حدوداً به اندازه 400 نفر بیشتر شده. حتی اگر فرض کنیم که 300 بار از این تعداد هم تکرااری بوده یا مثلاً طرف باز کرده و حوصله نکرده بخونه و یا غیره ، باز هم به این معنیست که از 100 نفر فقط حدود 10 نفر توانستند خودشون رو ببینند و جواب بدهند.
برای شما بسیار خوشحالم. سپاس از حضورتون ...

عادل چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 13:48

سلام علی جان سوالت جالب بود.
زندگی روز مره را با حضور خدا ویادش دوست دارم واستاد عشقم
وهر چه فکر میکنم شباهت بیشتر است چون ماهیت وجوهره هردو همان روح است.جان داران دیگر را همچو بچه کوچک میبینم وادما مثل پیری دانا هردو توانای دانستن دارند ولی محدود شده.زندگی در لحضه را ستایش میکنم که فکر نکنم جانوران بدانند درک زندگی وبودن در حال را.وبیشتر فکرم جهانهای واقعی بالا هستن وورد وبیداری در انجا ودر جاندان دیگر شاید در خواب انهاهم انجا سیر کنند .

گوفتمان دوستی به یادم امد :می گفت برای زندگی انسان وگزارشی از ان به خدا انگار هیچی نیست همه در یک بدو بدو گیر کرده اند همچو گربه ای به دنبال کلافی کامبا وهنگام گذارش فقط گفته میشه گربه بازی می کند همین.
نمی دانم ایا توانستم مستقیم یا غیر مستقیم چیزی را برسانم یا نه.
بدرود .

سلام عادل عزیز
بسیار ممنون. البته به نظر میآد جانداران نه نگران آینده هستند و نه در حسرت گذشته. شاید به همین دلیل بیشتر از ما زندگی در لحظه را تجربه و درک میکنند. در مورد تشابهی که بین انسان و گربه گفتی ، عالی بود. من همیشه میگم کل زندگی 60 ، 70 ساله را گاهی میشه حداکثر در یک برگه A5 نوشت. واقعاً همینطوره ... سپاس از حضورت عادل جان.

عادل چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 18:21

قابل تقدیر است زندگی درلحظه جاندارن انگار برتری انچنان نیست بلکه در بسیاری از موارد کمتر هم هستیم

وقتی شما ماشین پورشه داشته باشی و در جاده ها محدودیت سرعت وجود داشته باشه و نتونی بیشتر از سرعت یک ماشین معمولی بری ، اونوقت به خاطر پورشه داشتن ، احساس خوبی نخواهی داشت و حس خوشبختی نمیکنی. به همین ترتیب وقتی انسان باشیم و نتونیم کاری بیشتر از کاری که حیوانات میکنند بکنیم ، احساس خوشبختی نخواهیم کرد. پس باید دنبال فرق ها بگردیم ... بیشتر و بیشتر ... واقعاً کار مخصوص به ما چیه؟؟

عادل پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:57

کاملا موافقم .
به نظرم بیداری انسان بیشتر در بیداری وهئات روح بارقه ای از خدا قابل فهم است وانسان همیشه جستجو گر حقیقت بوده وهست بشخصه همیشه در تلاش بودم برای پیدا کردن سوالاتی در درون وبیرون این سوال شما هم یک نوع بیداری وقابل تقدیر است. فرق انسان با حیوان چیست؟
بیشتر در ارتباط با خدا میبینم ویا همکار خدا شدن ویا بیداری حقیقی اگاهانه خدمت کردن د رهئات پر وردگار همان گونه که شمس تبریزی هفت یا هشت شبانه روز با خدا قهر کرد وغذا نخورد تا بفهمد وفهمید (انسان می تواند در این فرست زندگی به خود شناسی وخدا شناسی دست پیدا کند)
جز ارطبات معنوی بقیه انگار یک نوع خوی حیوانیست همه چیز مشابه است همچو یک غریزه

ودوست دارم پاسخ خودتان را در مورد این سوال بدانم منظور تجارب شخصیتان است علی جان چون شما را با این سوال تقریبا تا حدود زیادی شناختم.

سپاس از نظر شما. سپاس از لطف شما. چشم عادل جان انشاا... در پستهای بعدی ...

خلوت دل پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 http://khalvated.blogsky.com

dar moredeh niaz haye madi say mikonam sharayet mali ra behtar konam ke betoonam movazi ba vaziat eghtesadi pish beram .vaziat tahsili ra behtar konam.sharayet makani va zendegi ra dar jahat matlob tar shodan taghir bedam.
Man khodam ra ba heivan ya porsheh moghayesse nemikonam. Khodam ra ba dirozam misanjam.
Say mikonam nokat mosbat ra bishtar konam.az raftar ha ,barkhord ha va afkari ke hasseli nadarand joz takhrib hazar konam.khoob bebianm va khoob tasmimgiri konam.nashnavam balkeh dorost gosh konam.kinetozi nakonam ke donia onghadr ha nist keh arzesh jadal dashteh basheh.mehraban basham va khosh akhlagh.
Aramesh dashteh basham.lahzeh hal ra baha bedaham.tafakorat kohneh na matloob ra be dast bad besparam va negaresh no ra jaygozin konam.ke hasselash misheh amalkard sahih .danesteh ha ra be kar bordan moheme magar na bayan chand jomleh ravanshenassi kar doshvari nist.
Ba aramesh darooni va tadol birooni be maghtayi beressam ke tam zendegi toam ba rezayat ra bechesham.
Font farsi nadashtam!

قبل از هر چیز سپاس که از شخص خودت گفتی زیرا این نوع نگاه رو کمتر کسی انجام داده. بسیار ممنون.
همه اینهایی که گفتی بسیار خوبه. علامت های خوبیه در زندگی تو :) برات خوشحالم خلوت دل جان :) اما در مورد شرایط اقتصادی که میتوان آنرا به نوعی تلاش رفاهی نامید ، ما و حیوانات هر دو این کار را انجام میدهیم. پس فرق کجاست؟ شما خود را با دیروزت مقایسه میکنی بله طبیعی هست که ما به واسطه تجربه های خود ، هر روز از دیروزمون بهتر باشیم اما حقیقت اینه که حیوانات هم همینطور هستند. یک گربه اگر یک بار از ما رفتار تهاجمی ببیند ، به واسطه این تجربه اش دفعه بعد بهتر عمل میکند و به ما نزدیک نمیشود و حاصل این کار او میشود عملکرد صحیح و بهتر از دیروز!
استفاده از دانسته ها، در عمل معلوم میشه. در عمل گاهی حیوانات به مراتب بیشتر از ما با ضربه ها کنار میآیند و ادامه میدهند ، خشمگین میشوند اما کینه به دل نمیگیرند، از بحث و جدل بی فایده گذر میکنند ، و ...
پس فرق کجاست؟
سپاس ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:29

سلام
من درک میکنم " متعهدم " فکر میکنم " انتخاب میکتم " در خلوت با خدا حرف میزنم " گاهی شاکرم و گاهی شاکی

سلام
آیا حیوانات درک نمیکنند؟ مثلاً نشنیدیم که همه صاحبان سگ بدون حتی یک استثنا معترفند که سگ غم و شادی در صاحب خود را حس میکند و با او غمگین و شاد میشود؟ آیا حیوانات به خانواده ای که تشکیل میدهند متعهد نیستند و تا پای جان از آنها محافظت نمیکنند؟ ما گاهی شاکریم و گاهی شاکی. اما حیوانات هرگز شکایت نمیکنند. بی تردید انسان باید از حیوان درس " پذیرش" بگیرد. آیا حیوانات ...
به هر حال ممنون و سپاس از حضورت. به نکاتی اشاره کردی که در پست های بعد حتماً جای بحث داره. سپاس ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد