آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

آواز سکوت

خوشبختی <- رضایت <- ارضای میل به رشد <- برآورده کردن نیازها (مادی-غیر مادی)

اثرات درونی نیازهای کاذب مادی

در پست قبل چهرۀ یک نیاز کاذب را یررسی کردیم. اکثر دوستان در قسمت نظرات، این چهره را زشت میدانستند و صاحب چهره را متهم ! بعضی از سروران نیز تیزبینانه آن متن را وسیله ای دانستند برای دیدن خودشان ... 

به هر ترتیب تا اینجا به کمک هم نماد بیرونی نیازهای کاذب را دیدیم. اما آیا نیازهای کاذب مادی، اثرات درونی هم برای صاحبش دارد؟ باید مثل گذشته، از بررسی یکی از نیازها شروع کنیم ...  

در ضرورت نیاز به بهداشت شکی نیست. نیاز به بهداشت رو برای چی لازم داریم؟ برای سلامتی و جلوگیری از ابتلا به مریضی، ...! درسته؟

حالا فرض کن یک نفر شروع کنه به توجه و تمرکز زیاد روی ریزترین عواملی که در اطرافش ممکنه یک روز باعث مریضی بشه. هر روز افکار جدید میآد سراغش و خودش رو محدودتر میکنه تا کمتر در معرض میکرب قرار بگیره ... هر روز سختگیرتر و معذب تر میشه و در نهایت دچار یک بیماری به نام (( وسواس )) میشه ... و حتماً میدونی که وسواس، بیماری کوچکی نیست و طول درمان داره ... 

جالبه ها ! آدم میره سراغ عاملی که برای جلوگیری از بیماری بسیار مهمه، اما بعد با زیاده روی در همون عامل، باعث ابتلا به بیماری میشه !! 

آیا لازمه یک نیاز مادی دیگه رو هم بررسی کنیم؟!

ضرورت غذا و آب چی؟ کسی میتونه چند ماه بدون اینا زندگی کنه؟ پس حالا میخوایم یک نیازی رو بررسی کنیم که اگر ارضا نشه نه تو میمانی و نه من :) 

ما برای چی غذا میخوریم؟ حداقل جواب اینه: برای ادامه زندگی !!

حالا اگر شروع به خوردن و آشامیدن بیش از اندازه کنیم اولین چیزی که مورد تهدید قرار میگیره، همون زندگیمونه :) شغل و پول رو برای زندگی خوب میخوایم اما اگر زیاد براش زمان بگذاری به اولین چیزی که لطمه میزنه ، همون زندگی خوب داشتنه ... و تازه در مراحل بعد منجر میشه به ورود صفتهایی مثل خسیسی، طمع، زیاده خواهی ، توجیه دزدی، ... 

سکس همین طوره ... برای ارضای جسمی و احساسی ... و اگر زیاد بهش برسی به اولین چیزی که ضربه میزنه همون جسمت و احساست هست ... و تازه در مراحل بعد منجر میشه به ورود صفتهایی مثل بی تعهدی، هیزی، توجیه خیانت، عدم توانایی در کنترل روابط ...

طیف قابل توجهی از نیازهای مادی رفتار مشابهی دارند ... بعضی از این نیازها هم به روش دیگه ای ضربه میزنند ... با اتلاف هزینه، عمر  ... و در نهایت باز هم بوجود آوردن مشکل و نارضایتی ... مثل آدمهایی که ماشین باز هستند ... یا موبایل باز ... یا ... !! این راه باعث میشه دنیای آدم محدود بشه به همین کالاها !!

هر یک از نیازهای مادی رو دوست داری انتخاب کن. این عملکرد رو به وضوح در اون میبینی ... 

انگار یک چیزی مثل یک خط یا مثلاً یک مرز نامرئی وجود داره که این طرفش رضایت و لذته و اون طرفش نارضایتی و رنج هست. این طرفش ساختن هست و اون طرفش تخریب ...

اینجاست که ارزش مدیریت تو در ارضای نیازهای مادی که داری، بارز میشه ... 

اینجاست که تعدیل بیش از هر عاملی جلوه میکنه ...  

اینجاست که یکی میناله از نداشته هاش ... پر از خشم ، پر از وابستگی، پر از حسرت، پر از افسردگی، پر از ناله از شرایط زمین و زمان و یکی از حس رضایتش در درون، احساس شادی میکنه و برق رو در چشمهاش به وضوح میشه دید ... بدون نیاز به مهمانی، بدون نیاز به الکل، مواد مخدر و ...

شاید این رفتار مشابه به این دلیل طراحی شده که همه آدمها رو به اهمیت رعایت خط تعادل که قبلاً در موردش تبادل نظر کردیم ، متوجه کنه ...

اینها اثرات درونی نیازهای کاذب مادی هستند و در پست قبل نماد و اثر بیرونی و در این پست آثار درونی نیازهای کاذب رو دیدیم ...

همگی ما در حال طی کردن مسیر سفر زندگی هستیم. از طرفی بسیاری از ما احساس میکنیم برای ادامۀ این سفر ، نیاز به یک همسفر داریم ... و شاید گاهی از خودمون سوال میکنیم که آیا ما همسفر خوبی هستیم؟ آیا علائم فوق در وجود ما نیست؟؟ ... اگر هست آیا ریشه آن میتونه عواملی باشه که تا اینجا به کمک دوستان بهش رسیدیم؟ ... اینها سوالهایی هست که توی خلوت بالاخره میاد سراغ آدم ... حتی اگر به اون سر دنیا مهاجرت کنی ...

سوال:

آیا وجود نیازهای کاذب مادی در طرف مقابل، معیار مهمی برای انتخاب یا عدم انتخاب همسفر در تو هست؟ چرا؟